حب السفرجل
نویسه گردانی:
ḤB ʼLSFRJL
حب السفرجل . [ ح َب ْ بُس ْ س َ ف َ ج َ ] (ع اِ مرکب ) بهدانه . صاحب اختیارات گوید: بپارسی به دانه گویند، بهترین آن بود که از به ترش گیرند و طبیعت وی سرد و تر بود در دویم و ملینی بود بی قبض و نافع بود جهت خشونت حلق و قصبه و شش و لعاب وی ترطیب کند و یبوست زایل کند و حرارت ساکن گرداند و مقدار دو درم از مغز وی چون بکوبند وبا نبات حب سازند با لعاب وی با نبات و روغن بادام بخورند سرفه ٔ گرم را سود دهد. و اسحاق گوید مضر بود بگرده و مصلح وی نبات بود و بدل وی بزرقطونا باشد.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.