حب الغمام
نویسه گردانی:
ḤB ʼLḠMAM
حب الغمام . [ ح َب ْ بُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) تگرگ . یخچه . بَرَد. حب المزن . حبقر. حب قر. عبقر. عَب ّ. حب المزنة. (اقرب الموارد). || ژاله . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.