حجا
نویسه گردانی:
ḤJA
حجا. [ ح َ ] (ع مص ) شاد شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هجا کردن . [ هَِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هجو کردن . (ناظم الاطباء). مسخره کردن . مذمت کردن . دشنام دادن . مضحکه قرار دادن . ذم کردن . هجا گفتن . بد...
هجا گفتن . [ هَِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) هجو کردن . دشنام دادن در شعر. مذمت کردن . استهزاء کردن در شعر« : چون این قصیده ٔ حطیئة بر زبرقان خواندند...