حجام
نویسه گردانی:
ḤJAM
حجام . [ ح َج ْ جا] (اِخ ) ابوظبیة. پیغمبر را حجامت کرد. (سمعانی ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
هجام . [ هَِ ج ْ جا ] (ع ص ) شجاع ، از لحاظ بسیاری هجوم . (از معجم متن اللغة). || (اِ) شیر. اسد. (از معجم متن اللغة).