اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حجام

نویسه گردانی: ḤJAM
حجام . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) دینار. انس بن مالک را حجامت کرد. نضربن شمیل از وی روایت دارد. ابوحاتم گوید: بگمان من او ابوطالب حجام است که قتاده از وی روایت دارد. (سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هجام . [ هَِ ج ْ جا ] (ع ص ) شجاع ، از لحاظ بسیاری هجوم . (از معجم متن اللغة). || (اِ) شیر. اسد. (از معجم متن اللغة).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.