اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حجامت چی

نویسه گردانی: ḤJAMT CY
حجامت چی . [ ح ِ م َ ] (ص مرکب ) حاجم . حجام . حجامت گر. مصاص . آنکه حجامت کند.
- امثال :
مگر حجامت چی آمده است . چرا بچه ها این همه گریه و فریاد کنند . (زیرا آنگاه که حجامت چی را بخانه آرند همه اطفال خانه گریستن آغازند ترس حجامت را).
|| توسعاً، فصاد. رگ زدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.