اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حج خریدن

نویسه گردانی: ḤJ ḴRYDN
حج خریدن . [ ح َ خ َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ثواب حج بدست آوردن . || کسی را در برابر مزدی برای انجام اعمال حج اجیر کردن . رجوع به حجه فروشی شود :
حج خریدن در دیار عشق بازان رسم نیست
هرکه مُرد اینجا برای او شهادت میخرند.

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.