اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حجر

نویسه گردانی: ḤJR
حجر. [ ح ِ ] (ع اِ) کناره . کنف .منعه . کنار مردم . (منتهی الارب ). بر. و آن از زیر بغل تا کشح باشد و مجازاً حمایت : لشکری که در حجر مجاهدت نما یافته بود... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ طهران ص 354). این بزرگ در حجر تربیت پدر نشو و نمایافته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 255). در کنف اکرام وحجر انعام او نشو و نما یافته و در چمن اقبال او شاخها کشیده و بارور شده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 40). تا وقتی که حق تعالی عروس پادشاهی را بواسطه ٔ کاردانی او در حجر تربیت او نهاد. (جهانگشای جوینی ). یافع و ولید در حجر و حجرة وی بهره مند غنا و دوا بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ طهران ص 444). اخص موالید را از خدر غیب و حجر امر به صحرا آورد. (سنائی در مقدمه ٔ حدیقه ). ج ، حجور. || حرام . || بازداشت . || عقل . (منتهی الارب ). خرد. نهیه . (غیاث ). لب . حجی . فرزانگی . کیس . || مادیان .(منتهی الارب ). مقابل حصان . (نریان ). ج ، حجور. حجورة،احجار، حجار. || قرابت . نزدیکی . خویشی . || جامه . جامه ٔ کنار مردم . (منتهی الارب ). || شرم مرد. فرج مرد. || شرم زن .فرج زن . || حفظ. ستر. (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حجر. [ ح ِ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از تصرف در مال خویش ، چونانکه داور دیوانه و نابالغ را. (غیاث ). و رجوع به حَجر مصدر شود.
حجر. [ ح ُ ] (ع مص ) بازداشت . (منتهی الارب ). بازداشتن کسی را از تصرف در مال خود بعلتی شرعی ، چون دیوانگی و صغر. (غیاث ). || منع.
حجر. [ ح ُ ] (ع اِ) کنار مردم . (منتهی الارب ). || عقل . خرد. (ترجمان عادل بن علی ) نهیه . لب . حجی . (معجم البلدان ). || حرام . (منتهی الار...
حجر. [ ح َ ] (ع اِ) کنار. (ترجمان عادل بن علی ) (غیاث ). بغل . (غیاث ). || تل ریگ و توده ٔ آن . || چشم خانه . || کنار مردم . جامه ٔ کنار مر...
حجر. [ ح َ ] (ع مص ) بازداشتن . (دهار) (ترجمان عادل بن علی ). منع کردن یعنی بازداشتن کسی را از تصرف در مال خویش و حرام کردن . (زوزنی ) (دست...
حجر. [ ح ُ ج َ ] (ع اِ) ج ِ حجره . (غیاث ) : مسند از تخت و مخده ز نمط برگیریدحجر از بهو و ستاره ز حجر بگشائید. خاقانی .گرچه خمخانه ٔ ما را نه حج...
حجر. [ ح ُ ج ُ ] (ع اِ) گوشت گرداگرد ناخن . گوشت که بر ناخن احاطه دارد. || ج حجَر.
حجر. [ ح َ ج َ] (ع اِ) سنگ . داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: یراد به عندالاطلاق جوهر کل جسم جماد سواء کانت فیه مائیةکالیاقوت اولا، و سواء حف...
حجر. [ ح ِ ] (اِخ ) سوره ٔ حجر. نام سوره ٔ پانزدهم است از قرآن ، و آن مکیه است دارای 99 آیت ، پس از ابراهیم و پیش از نحل و آغاز میشود به : ...
حجر. [ ح َ ] (اِخ ) یاقوت گوید شهر یمامه و ام القرای آن است ، اکنون مشترک است ولی اصلاً مختص حنیفه بود، و اکنون مانند بصره و کوفه ، هر طائ...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.