اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حجر

نویسه گردانی: ḤJR
حجر. [ ] (اِخ ) ابن مالک بن حذیفه . ابن بدرالنزاری پسر عم عیینةبن حصن . ادراک دارد (یعنی پیغمبر را درک کرده است ). مرزبانی او را در معجم الشعراء یاد کرد. مادرش ام قرفة است که در زمان پیغمبر کشته شد. (الاصابة ج 2 قسم 3 ص 59).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حجر اخاطیس . [ ح َ ج َ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یشب أبیض . (بحر الجواهر چاپی ). و در برخی نسخه های خطی : احاطیس ، الشب الابیض با حاء مهم...
حجر بادزهر. [ ح َج َ رِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالحیه است .
حجر تراسیس . [ ح َ ج َ رِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجر ثراقی ۞ . لکلرک گوید: شاید نوعی زغال سنگ است . رجوع به حجر ثراقی شود.
حجر اناغاط. [ ح َ ج َ رِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجر اناخاطس شود.
حجر دمیاطی . [ ح َ ج َ رِ دَم ْ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حجر دیماطی شود.
حجر دیماطی . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب گوید: سنگی است سیاه مثل لحام (؟) در دریا میباشد سوخته و با ...
حجر شیاطین .[ ح َ ج َ رِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب گوید: سنگ ابلیس است برنگ و وزن مانند یاقوت اما شفاف نیست...
حجر افریقی . [ ح َ ج َ رِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی است مابین خفت و ثقل و اجزاء او مختلف است در صلابت و لین . با خطوط سفید مثل اقلیم...
حجر افروغی . [ ح َ ج َ رِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر فروقیا. فرغیوس . لیثص فروغیوس . ۞ حجرالافروج . رجوع به حجرالافروج شود.
حجر اعرابی . [ ح َج َ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شکرسنگ . حجرالعاج . سنگ رخم . ابن البیطار در مفردات گوید: قال دیسقوریدوس فی الخامسة یشبه...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۸ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.