حجر ثراقی . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) 
 ۞  صاحب  تحفة گوید: حجر ثراقی  
 ۞  سنگی  است  سیاه  و بدبو و از صقلیة خیزد و از آتش  مشتعل  گردد و از آب  کم  که  بر او ریزند شعله ور گردد و از روغن  اطفاء یابد. تعلیق  او جهت  صرع  و درد رحم  و جهت  زنان  عاقرو منع اذیت  حیوان  موذی ، و بخورش  جهت  گریزاندن  هوام  مؤثر است  -انتهی . و ابن  البیطار در مفردات  گوید: قال  بولس  هذا الحجر ایضاً فی  لونه  سواد یوجد بنهر صقلیة یحترق  بالماء، و یطفاء بالزیت ، منفر لجمیع الحیوان المنساب  و ینفع من  وجع الرحم  و یعلق  علی  المصروعین  فینفعهم . قال  دیسقوریدوس  فی  الخامسة: و اما الحجر الذی  یقال  له  افرامنتس  فانه  یکون  فی  البلاد التی  یقال  لها سقونیا یوجد فی النهر الذی  فی  تلک  البلاد التی  یقال لها نیطس  و قوته  مثل  قوة غاغاطیس ، و قد یقال  انه  یلهب  بالماء و یطفاء بالزیت  و قدیعرض  ذلک  للقفر. [ قال ] جالینوس  اذا رش  علیه  الماء اشتعل  و اذا صب  علیه  قلیل  من  الزیت  انطفاء و لانفع له  فی  الطب  خلا انه  بنتن  رائحته  یطرد الهوام  اذا بخر به  -انتهی . صاحب  مخزن  الادویة گوید: حجرالخزامی  
 ۞  بفتح  خاء و زاء معجمتین  و الف  و کسر میم  و یاء نسبت  سنگی  است  سیاه  و مدور و بدبوی . از صقلیة خیزد و از آتش مشتعل  گردد و چون  آب  کمی  بر آن  ریزند شعله ور گردد وچون  در روغن  اندازند منطفی  شود. بخور آن  جهت  گریزانیدن  هوام  و با خود داشتن  آن  جهت  صرع  و عقر زنان  عاقرو وجع رحم  و اذیت  حیوانات  موذی  مؤثر است  -انتهی .