اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حجف

نویسه گردانی: ḤJF
حجف . [ ح َ ج َ ] (ع اِ) ج ِ حَجَفَة. (منتهی الارب ). || نوعی ماهی . (دزی ج 1 ص 254).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هجف . [ هََ ج َ ] (ع مص ) گرسنه شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فروهشته گردیدن شکم کسی . (منتهی الارب ). استرخاء بطن . (اقرب الموارد)...
هجف . [ هَِج َف ف ] (ع ص ) شترمرغ سالخورده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درشت اندام گران سنگ از شترمرغ و از مردم . (منتهی الارب ). جاف...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.