اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حذر داشتن

نویسه گردانی: ḤḎR DʼŠTN
حذر داشتن . [ ح َ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) برحذر بودن . محتاط بودن . پرهیز کردن :
ای خردپیشه حذر دار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند.

ناصرخسرو.


گرت هوش است و هنگ ، دار حذر
ای خردمند از این عظیم نهنگ .

ناصرخسرو.


حذر دار از عقاب آز ازیرا
که پرزهراب دارد چنگ و منقار.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.