حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن الیمان حسل بن جابر العبسی القناطیری ، مکنی به ابی عبداﷲ. صحابی است . بعضی نام پدر او را حسل و برخی حسیل بن جابربن عمرو گفته اند. و گروهی گویند لقب جد او جروةبن الحرث است . و چون به قناطر که موضعی نزدیک کوفه است منزل کرد او را قناطیری نیز میخوانند. او با پدر خویش به مدینه شد و رسول اکرم او را مخیر فرمود تا در زمره ٔ مهاجرین یا عداد انصار درآید و او انصاری بودن رااختیار کرد. و کاتب حرص نخیلات بود. وی رازدار رسول (ص ) بود و حضرت اسماء منافقین صحابه را بدو ابراز فرمود. و آنگاه که دور خلاف به عمر رسید از وی درخواست تا نام های منافقین بدو افشا کند و او از قبول خواهش عمر سر باززد. و عمر تنها هرگاه حذیفه بر جنازه ٔ یکی از اصحاب حاضر نمی آمد درمی یافت که وی از منافقین بوده است و از اینرو او نیز حضور نمی یافت . او در جنگ نهاوند پس از کشته شدن نعمان بن مقرن لواء جیش مسلمانان را بدست گرفت و همدان و ری و دینور را وی بگشود و در فتح جزیره نیز شرکت داشت و از طرف عمر به حکمرانی نصیبین منصوب گشت . و بواسطه ٔ کمال امانت که داشت عمر به تمام ممالک مفتوحه فرمان کرد که حذیفه هر چیز وهر مقدار که بخواهد به وی دهند، لکن او تنها به معاش روزانه ٔ خود و علیق اسپ خویش قناعت ورزید. و آنگاه که به مقر خلافت بازگشت عمر او را در آغوش گرفت و گفت تو برادر من و من برادر تو باشم . و در کشف المحجوب هجویری آمده است که وی از اصحاب حرب الصفة بوده است وهم گویند که او برخی از اسرار رسول را به حسن بصری آموخت و نیکوئی وعظ و تذکیر حسن از آن اسرار باشد:
گفت زآن فصلی حذیفه با حسن
تا بدان شد وعظ و تذکیرش حسن .
مولوی .
وفات وی چهل روز پس از قتل عثمان بود. و مدفن وی به مداین در پای ایوان است . در سال
1933 م . چون قبری که بنام حذیفه است و مزار مردم میباشد در کنار دجله مورد تعرض امواج آب قرار گرفته آن قبر را بداخل خشکی نزدیک قبرستان منتقل کرده وساختمانی برای آن ساختند. حمداﷲ مستوفی آرد: و بطرف شرقی [ شرقی کوفه ] مقام یونس پیغمبر است و مشهد حذیفةبن الیمان مصاحب رسول (ص )... (نزهةالقلوب ج
3 ص
33). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج
1 ص
329،
351،
437،
439،
487،
500،
502،
536 و ج
2 ص
13،
503 و عقدالفرید ج
3 ص
4،
6 و ج
4 ص
246 و ج
5 ص
14،
65 و عیون الاخبار ابن قتیبة ج
1 ص
17 و
23 و ج
2 ص
136 و
231 و تاریخ جهانگشا ج
1 ص
74 و زرکلی ج
1 ص
215 و فهرست المصاحف و البیان و التبیین ج
2 ص
119 و ج
3 ص
99 و امتاع الاسماع ج
1 ص
30،
129،
239،
477،
479 و الجماهر بیرونی ص
68 و
205 و جوالیقی ص
262 و الاصابه ج
1 ص
317 و تهذیب التهذیب ج
2 ص
219 و فهرست مجمل التواریخ و القصص شود.