حرمسرا
نویسه گردانی:
ḤRMSRʼ
حرمسرا. [ ح َ رَ س َ ] (اِ مرکب ) حرم سرای . حرم . حرمخانه . سرای . شبستان . اندرون . اندرونی . سرای پسین . سرای زنان : و این زن [ زن حسن مهران ] مادرخوانده ٔ کنیزکی بود که همه ٔ حرم سرای غازی او داشت . (تاریخ بیهقی ص 231). || توسعاً، زنان اندرون .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.