اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسام الدین

نویسه گردانی: ḤSAM ʼLDYN
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) عمربک بن شمس الدین درنگی بن شرف الدین تهمتن بن بدربن شجاع بن خورشید. یازدهمین فرمانروای اتابکان لر کوچک است که پس از جمال الدین خضر از طرف کیخاتو حکومت کرد و سپس به امر قازان خان به قصاص خون پدر در 695 هَ . ق . کشته شد. مستوفی گوید: بتغلب حاکم لرستان شد. ملک زادگان صمصام الدین محمود و نورالدین محمدبن عزالدین گرشاسف و اقربای او با وی خصومت کردند. و امیر نجم الدین و اینان با تخمه ٔ گرشاسفی و بعضی امرای دگر مدد ایشان شدند و گفتند حسام الدین عمربک ، ملکی را نشاید. که در آن تخمه ملکی نبود. ملکی از آن صمصام الدین محمود است و او جوانی بغایت شجاع و دلیر بود با لشکری گران . از حدود خوزستان به خرم آباد آمد شفعا در میان آمدند و بر آن صلح کردند که شهاب الدین الیاس و برادران او را بگرفتند و از آن ولایت بیرون کردند و حسام الدین عمربک را امان دادند تا از حکومت توبه کرد و کار حکومت به نام صمصام الدین محمود مقرر شد. (تاریخ گزیده ص 555-556) (قاموس الاعلام ترکی ) (معجم الانساب زامباور ص 354). رجوع به حرف لام لغتنامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حسام الدین لاچین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ملک منصور. نام پادشاه یازدهم از سلاله ٔ غلامان ترک در مصر است ، که بعد از ملک ناصربن محمدبن قلاو...
حسام الدین اطنفی . [ ح ُ مُدْ دی اَ ن َ ] (اِخ ) قاضی مصر در عهدحسام الدین لاچین بود و در هنگام قتل لاچین بدست امراءحاضر بود. رجوع به حبیب ...
حسام الدین افندی . [ ح ُ مُدْ دی اَ ف َ ] (اِخ ) عمربن جمال افندی ابن عاطف زاده جلال افندی است . پدر او از علمای عصر سلطان سلیم خان سوم ب...
حسام الدین شوهلی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ هََ ] (اِخ ) (سوهلی ) از ترکان اقسری از توابع سلجوقیان ، مدتی حاکم دیار لر کوچک و بعضی از خوزستان بود. م...
حسام الدین ارتقی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ اَ ت َ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین تیمورتاش شود.
حسام الدین شیرزاد. [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) از شیرزادیان حکام قزوین است ، نام وی عمر پسر حاجی بدرالدین پسر شیرزاد پسر شیران بود. مستوفی گو...
حسام الدین شیرازی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) امیرعمر شیرازی ملقب به حسام الدین یکی از حکام قزوین بوده است . مستوفی آرد: و در سنه ٔ سبع و ...
حسام الدین جاندار. [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) از اکابر شیراز در سده ٔ هشتم بوده است و در جنگی که میان شیخ ابواسحاق و امیر مبارزالدین محمد در کر...
حسام الدین قزوینی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ق َزْ ] (اِخ ) به نیابت بوقا به شیراز رفت . وصد و پنجاه تومان از اموال دیوانی بر وی ثابت کردند، و بر ...
حسام الدین اینانج . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حاکم ری از طرف ملک ارسلان بن طغرل بن محمدبن ملکشاه بود و به همراهی عزالدین قیماز حاکم اصفهان ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۸ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.