حسان
نویسه گردانی:
ḤSAN
حسان . [ حَس ْ سا ] (اِخ ) ابن اسد حجری و در تجرید نام پدرش سعید است . ابن یونس گفت صحبت داشت و فتح مصر دریافت . (حسن المحاضره ج 1 ص 88).
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حصان . [ح َ / ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی از برقه از اعراض مدینه . و گویند نام کوهی خرد است بدانجا. (معجم البلدان ).
حصان البان . [ ح ِ نُل ْ] (ع اِ مرکب ) اکلیل الجبل . رجوع به این کلمه شود.