حسان
نویسه گردانی:
ḤSAN
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن داعی یکی از امیران سپاه نصربن حسن فیروزان است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی صادق انصاری کتابخانه ٔ لغتنامه ). و در چ 1272 هَ . ق . ص 269 این کلمه جستان بن داعی آمده است .
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حصان . [ح َ / ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی از برقه از اعراض مدینه . و گویند نام کوهی خرد است بدانجا. (معجم البلدان ).
حصان البان . [ ح ِ نُل ْ] (ع اِ مرکب ) اکلیل الجبل . رجوع به این کلمه شود.