حسان
نویسه گردانی:
ḤSAN
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن مالک بن عبداﷲبن جابر، وی وزیر عبدالرحمان داخل مؤسس دولت اموی اندلس بود. جد وی عبداﷲ اهل مشرق و مملوک مروان بن حکم و آزادکرده ٔ او بود، حسان در 113 هَ . ق . بیست و پنج سال پیش از آمدن عبدالرحمان بن معاویه به اندلس درآمد، و چون عبدالرحمان مسلط گردید، او را به وزارت گمارد و به فرماندهی منصوب کرد و سپس حکومت اشبیلیة بدو داد و پس از پنج سال در آنجا در 150 هَ . ق . درگذشت . (اعلام زرکلی چ 1 بنقل از حلةالسیراء ص 132).
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حصان . [ح َ / ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی از برقه از اعراض مدینه . و گویند نام کوهی خرد است بدانجا. (معجم البلدان ).
حصان البان . [ ح ِ نُل ْ] (ع اِ مرکب ) اکلیل الجبل . رجوع به این کلمه شود.