اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسبان

نویسه گردانی: ḤSBAN
حسبان . [ ح ِ ] (ع مص ) پنداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان عادل ). پنداشت . ظن . گمان :
او همی گوید که حسبان خیال
هم خیالی باشدت چشمی بمال .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حسبان . [ ح ُ ] (ع مص ) حساب . شمار. (مهذب الاسماء). شمردن . (دهار) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شماره کردن . شمار کردن . اندازه کردن . || (اِ...
حسبان . [ ح ِ ] (اِخ ) بلده ای است کوچک به دمشق مشتمل بر بساتین و ریاضها و زراعتها و آن قصبه ٔ بلقاست . ناحیتی به فلسطین . (دمشقی ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.