حسل
نویسه گردانی:
ḤSL
حسل . [ ح ِ ] بچه ٔ سوسمار. (دهار) (مهذب الاسماء). بچه ٔ سوسمار که از بیضه بیرون آمده باشد. سوسماربچه . بچه نوزاده ٔ ضب : لاآتیک سِن الحسل ؛ نیایم پیش تو گاهی (یعنی هیچگاه ) چه دندان حسل تا گاه مرگ نیفتد. (منتهی الارب ). ج ، حسول . اَحسال . حَسلان . حَسلة.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حثل . [ ح ِ ] (ع ص ) لاغر و باریک اندام . (منتهی الارب ).