اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن محمدبن خلف ضبی . رجوع به حسن تنیسی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۷ ثانیه
حسن قره حصاری . [ ح َ س َ ن ِ ق َ رَ ح َ ] (اِخ ) ابن حسین رومی حنفی . او راست : «شامل اللغة» که در 947 هَ . ق . تألیف کرده است . (هدیة العارف...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حسن اعظام‌قدسی (تولد 1308 ق)، روحانى و نویسنده. ملقب به اعظام الوزاره. در تهران متولد شد. بعد از فراگیرى مقدمات عربى نزد سید على‏اکبر امام جمعه، مدتى ...
حسن نجم آبادی . [ ح َ س َ ن ِ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن باقر. وی پسر عم شیخ هادی نجم آبادی معروف است و شاگرد شیخ مرتضی انصاری و نامزد مر...
حسن لنگی دره . [ ح َ س َ ل َ دَ رِ ] (اِخ ) در سه فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق شمیل است . و ظاهراً همان ماده ٔ بعد باشد.
حسن مازندرانی . [ ح َ س َ ن ِ زَ دَ ] (اِخ ) وی علاءالدین امام الملحدین را در 653 هَ . ق . بکشت ، و خورشاه حسن را به قصاص پدر بکشت . (تاریخ گ...
حسن نصیرآبادی . [ ح َ س َ ن ِ ن َ] (اِخ ) ابن دلدار علی هندی . درگذشته ٔ 1260 هَ . ق .او راست : «حاشیه ٔ تحریر اقلیدس ». (ذریعه ج 6 ص 33).
حسن مندالیاتی . [ ح َ س َ ؟ ] (اِخ ) (الشیخ ...).او راست : مجموعة فی الصرف ، که دارای شش رساله است : 1- شرح تعلیم الاوزان . 2- فصل أبحاث مصغ...
حسین حسن آباد. [ ح ُ س ِ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . هفده هزارگزی شمال باختری رشخوار چهارهزارگ...
غلام‌حسین مصاحب (زاده ۱۲۸۹ تهران - درگذشتهٔ ۲۱ مهر ۱۳۵۸) ریاضی‌دان و دانشنامه‌نویس ایرانی بود. به سبب کوشش‌های او در راه ترویج ریاضیات جدید در ایران و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.