اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسین

نویسه گردانی: ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بطویه مکنی به ابوعبداﷲ نحوی . اشعار وی در معجم الادباء ج 4 ص 3 آمده است و رجوع به روضات الجنات خوانساری ص 238 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
حسین شاه شرقی . [ ح ُ س َ هَِ ش َ ](اِخ ) ابن محمود. ششمین پادشاه از سلاطین جونپور هندبوده از 864 - 905 هَ . ق . فرمانروائی کرد و در این سال ...
حسین زینی زاده . [ ح ُ س َ ن ِ زَ دَ ] (اِخ ) ابن احمد رومی . درگذشته ٔ 1168 هَ . ق . او راست : الفوائدالشافیه در اعراب کافیه و جز آن . (هدیة الع...
حسین دهن الخصا. [ ح ُ س َ ن ِ دُ نُل ْ خ َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲ زاهرموصلی مکنی به ابوعلی ضیاءالدین ، نحوی . او نزد حاکم موصل قربی داشت لیکن با...
حسین ذی الدمعة. [ ح ُ س َ ن ِ ذِدْ دَ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حسین بن زیدبن حسین شود.
حسین چتالجه وی . [ ح ُ س َ ن ِ چ َ ج َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ حنفی مدرس . او راست : «الحدیقة الندیة فی شرح الطریقة المحمدیة» و در 1230 هَ . ق . 1815/...
گاو نه نه حسین . [ وِ ن َ ن َ ح ُ س ِ ] (اِخ ) (مثل ...) آنکه بی خبر و سرزده داخل خانه ٔ دیگران شود. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
صحرای شاه حسین . [ ص َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) دشت همواری است از دهانه ٔ نهر توسکارود در حدود یک میلی زاغ مرز و 8 میلی پلگان . (سفرنامه ٔ رابینو ...
سیّد حسین رونقی ملکی[۲] (زادهٔ ۱۴ تیرِ ۱۳۶۴) فعّالِ حقوق بشر، کنشگر مدنی، وبلاگ‌نویس، روزنامه‌نگار[۳] و زندانی سیاسی اهل ایران است.[۴] او حضوری فعال د...
حسین شریعتمداری معروف به برادر حسین[۲][۳][۴][۵][۶]، روزنامه‌نگار ایرانی اصولگرا و مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده ولی فقیه در مؤسسه کیهان است. وی ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.