اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسین

نویسه گردانی: ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین زوزنی . رجوع به حسین زوزنی و به مقدمه ٔ لغتنامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان براآن . بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . 28هزارگزی جنوب خاوری اصفهان . دوهزارگزی شمال زاینده رود. ...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده از بخش ابرقو شهرستان یزد. 9هزارگزی جنوب خاور ابرقو، 7هزارگزی جنوب راه فرعی ابرقو به فخرآباد وسر یزد. جلگه ،...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان . 42هزارگزی شمال باختر کوهپایه ، 25هزارگزی شمال شوس...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) مزرعه ٔ کوچکی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. دوهزارگزی باختر شهرضا، 8هزارگزی راه ماشین رو ...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
حسین اصم . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ص َ ] (اِخ ) ابن علی ملقب به معین الدین (الملک ) اصم . صاحب دیوان سنجر. (آثار الوزراء) (دستور الوزراء) (حبیب السی...
حسین آلی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ چلبی آدرنوی حنفی متخلص به آلی . درگذشته ٔ 1050 هَ . ق . یک تاریخ عمومی به ترکی نگاشته و دیوان...
حسین آلان . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 39هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 8هزارگزی ...
حسین آوی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن الرضا آوی علوی . شاعر آخر سده ٔ هفتم و آغاز هشتم هجری . ادیب مترسل بود. او راست : ترجمه ٔ محاسن ...
حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری ورامین و دوهزارگزی ایستگا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.