حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اویس (شیخ ...) یا (سلطان ...) یکی از فرمانروایان آل جلایر است که از 776 - 784 هَ . ق . فرمانروا بود. رجوع به آل جلایر و مرآت البلدان ج 1 ص 399 و تاریخ گزیده صص 715-721 و تاریخ مفصل ایران اقبال آشتیانی ص 465 چ 1 شود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق مکنی به ابوعلی طیان . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 284).
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمدبن سلمان شافعی ملقب به صائن الدین از پیروان طریقت شهاب سهروردی شده و خرقه پوشیده چهل بار به حجاز رفت ....
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شریک مکنی به ابوعلی متطبب . متوفی 385 هَ . ق . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 285).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالوهاب . رجوع به حسین بارع شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیداﷲ بغدادی . رجوع به ابن شبل شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عفیر انصاری . محدث اصفهانی ساکن بغداد. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 281).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زعفرانی اصفهانی بندار شهر و محدث بود و در369 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 283).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن حسین . پدرش صاحب مدارک است وخودش حاشیه بر الفیه ٔ شهید دارد. (ذریعه ج 6 ص 22).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل . مکنی به ابوالقاسم است .
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قاسم بن علی بن محمدبن احمدبن ابراهیم طباطبا. نسابه ٔ معروف به امام زاهد. او راست : تهذیب الانساب و «ج...