حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اویس (شیخ ...) یا (سلطان ...) یکی از فرمانروایان آل جلایر است که از 776 - 784 هَ . ق . فرمانروا بود. رجوع به آل جلایر و مرآت البلدان ج 1 ص 399 و تاریخ گزیده صص 715-721 و تاریخ مفصل ایران اقبال آشتیانی ص 465 چ 1 شود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حجاج . رجوع به ابن حجاج شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین . رجوع به ابن جزری و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 328 و زرکلی 246 چ 1 شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین زوزنی . رجوع به حسین زوزنی و به مقدمه ٔ لغتنامه شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خالویه . رجوع به ابن خالویه و معجم الادباء ج 4 ص 4 شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حیران بغدادی . محمدبن علی طبری در «بشارة المصطفی » از وی روایت کرده که ارجوزه ای در نحو دارد و سیوطی ...
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن احمدبن سعدان شیرازی مکنی به ابوعبداﷲ.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن احمدبن طیان صوفی مصیصی اصفهانی . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 283) (ذریعه ج 6 ص 326).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن جعفربغدادی شاعر. متوفی 391 هَ . ق . رجوع به ابن حجاج وکاتب بغدادی و هدیة العارفین ج 1 ص 307 و ...
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن احمدبن محمدبن زکریا. مکنی به ابوعبداﷲ شیعی . رجوع به ابوعبداﷲ محتسب و زرکلی ج 1 ص 245 شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن معدل . محدث اصفهانی است و در359 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 282).