حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن جبیر مکنی به ابوعبداﷲ. او راست : «الاعتبار» و «نخب المناقب » وی از ابن شهرآشوب متوفی در 588 هَ . ق . بواسطه نجیب الدین علی بن فرج سواری روایت کند. (ذریعه ج 2 ص 221 و ج 3 ص 400 و ج 11 ص 6).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن سیرة پیغمبر را درک کرده و به کوفه فرودآمده است . (الاصابة ج 2 ص 62).
حصین . [ ح ُص َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان السلیمی ، مکنی به ابی هذیل . محدث است و تابعی است ، وفات او به سال 135 هَ . ق . بود در سن نود و سه ...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عبید الخزاعی . صحابیست و او پدر عمران بن الحصین صحابی باشد و بعضی در صحابی بودن ابن عبید شک کرده اند. (الاصابة...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عوف البجلی ، مکنی به ابی حازم . صحابیست . (الاصابة ج 2 ص 20).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عوف الخثعمی . صحابیست . (الاصابة ج 2 ص 20).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن قیس بن قنان متی . پس از پدر خود قیس که کاتب هشام بن عبدالملک بن مروان بود نزد هشام شغل پدر داشت و پس از وی...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مالک بن ابی عوف بجلی . سرداربجلیان در جنگ قادسیه بود. (الاصابة ج 2 ص 20 و 62).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مخارق . از علمای شیعه است . او راست : کتاب التفسیر و کتاب جامعالعلم . (ابن الندیم ).
حصین . [ ح ُص َ ] (اِخ ) ابن محصن انصاری . ابن حجر سه تن بدین نام از صحابه و انصار پیغمبر شمرده با اختلاف اندک یکی را محصن بن نعمان و دی...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مروان جشمی . از وافدین بر پیغمبر بوده است . (الاصابة ج 2 ص 21).