اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسین

نویسه گردانی: ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حفص بن فضل نواده ٔ عطاءخُشک است که محله یی در اصفهان بنام وی بوده است . وی در 212 هَ . ق . درگذشت . حدیثی در ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 274 و مصاحف سجستانی ص 517 از وی آورده اند. ابن ندیم گوید: وی راوی «جامع کبیر» سفیان ثوری میباشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یعقوب یا حسن بن احمد. از بنی همدان ، حکیم و فیلسوف و جغرافیادان و نسب شناس است . از اهالی یمن بود و در ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمد مادرائی رجوع به حسین مادرائی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب معروف به ابن کرنیب و ابواحمد و درگذشته ٔ 300 هَ . ق . (هدیة العارفین ج 1 ص 332) (...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن صباح خلال . محدث اصفهانی است و پس از 300 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان 1 ص 279).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق اصبهانی محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسعد دهستانی مؤیدی . رجوع به حسین دهستانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسکندر رومی حنفی . درگذشته ٔ 1084 هَ . ق . او راست : الجوهر المنیر در فروع و الجوهرة المنیفة و مقدمة فی الفروع و جز ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به حسین محاملی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اشکبیب مروزی سمرقندی کشی . استاد عیاشی و کشی بود و نجاشی او را در فهرست معرفی کرده است . او راست : الرد علی م...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اویس (شیخ ...) یا (سلطان ...) یکی از فرمانروایان آل جلایر است که از 776 - 784 هَ . ق . فرمانروا بود. رجوع به آل ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۴۹ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.