حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن زکرویه قرمطی ملقب به صاحب الشامه . (المرصع ص 58). در ایام مکتفی بر بعض از بلاد شام استیلا یافت و به لوازم قتل و غارت قیام نمود و در پایان بدست محمدبن سلیمان کشته شد و پدرش زکرویه مدتها پس از وی در راه مکه به قیام خود ادامه میداد تا در 294 هَ . ق . کشته شد و یحیی بن ذکرویه کار وی دنبال همی کرد. (حبیب السیر ج 2 ص 287) (تاریخ الخلفا ص 251) (فهرست تجارب الامم ) (غزالی نامه ص 32) ودر حبیب السیر ج 2 ص 104 ذکرویه با ذال دیده میشود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی جعفی . مکنی به ابوعبداﷲ تابعی و از روات حدیث است . (عیون الاخبار ج 2 ص 278) (صفة الصفوة ج 3 ص 104).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی حصنی . رجوع به حسین بن علی بن عبدالرحمان شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی حصنی ملقب به تقی الدین . او راست : التعریف فی نظم التصریف که به سال 946 هَ . ق . نگاشته است . (کشف الظنو...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی خلال . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 279).
حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی رجبی . رجوع به ابوعلی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی صیمری . رجوع به حسین صیمری شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن علی فارسی . او راست : «اخبارالملاحدة».
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی منجم . رجوع به حسین قبانی شود.
حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن علی نمری . رجوع به حسین نمری شود.
حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن علی یمنی . رجوع به حسین یمنی شود.