۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن موسی حاسب . رجوع به حسین هرمزی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن موسی بن هبةاﷲ. رجوع به حسین جلیس شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مهدی بن حسن . رجوع به حسین قزوینی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مهران . ابومحمد. رجوع به ابومحمد حسین در همین لغت نامه و لباب الالباب چ اروپا ج 1 ص 25 شود. و در معجم الادباء ج...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن میکائیل مکنی به ابوعبداﷲ، چنانکه درتاریخ بیهقی چ ادیب ص 258 آمده است . و نام صحیح او ابوالفضل حسن است . رجو...
حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن عبدالحفیظ. رجوع به حسین مهلا شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ناصرالدوله . رجوع به حسین همدانی شود.
حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن الناظر. رجوع به حسین غرناطی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نجف بن محمد نجفی . رجوع به حسین تبریزی شود.
حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نصربن خمیس . رجوع به خمیس شود.