اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسین

نویسه گردانی: ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابیطالب هاشمی قرشی مکنی به ابوعبداﷲ امام سوم شیعه ٔ اثناعشریه و پنجمین تن از اصحاب کساء. وی در مدینه به سال چهارم هجرت در سوم شعبان از فاطمه دختر پیغمبر(ص ) متولد گردید و دومین پسر وی بود. دشمنی شدید میان بنی امیه و بنی هاشم پس از قتل وی پایدار گشت و منتهی به انقراض امویان شد. زیرا که چون معاویه پسر خویش یزید را بولایت عهد منصوب کرد حسین این امر را خلاف دستورات اسلام تشخیص داد و پس از مرگ معاویه و جانشینی یزید، با وی بیعت نکرد و با گروهی از یارانش از مدینه به مکه شد و چند ماه بماند. پس همکاران پدرش از کوفه وی را دعوت بقیام بخلافت کردند و خود را با لشکری آماده ٔ یاری او در سرنگون ساختن امویان اعلام کردند. پس حسین نخست پسر عم خویش مسلم بن عقیل را برای گرفتن بیعت پیشاپیش خود به کوفه فرستادو خود با زنان و کودکان و نزدیک هشتاد تن از یاران به دنبال وی به طرف عراق حرکت کرد. اما یزید چون از حرکت حسین آگاه شد ابن زیاد را از بصره با لشکری بطرف کوفه فرستاد و او کوفه را گرفته و مسلم را بتفصیلی که در کلمه ٔ «مسلم » می آید بکشت و سپس لشکری بجلوگیری از حسین فرستاد این لشکر با سرداری عمربن سعد در زمینی که بعداً بنام حائر و کربلا و غاضریه معروف شد، راه بر حسین بگرفتند و پس از زد و خوردها، حسین و حدود هفتادودو تن از یارانش را کشتند، و این در روز جمعه ٔ دهم محرم سال 61 هجرت بود و سپس بازماندگان وی را اسیر کرده با سر او به شام نزد یزید فرستادند و یزید پس از چندی دستور داد زنان و کودکان اسیر را به مدینه بازگردانیده و سر حسین را دفن کردند. مدفن سر حسین را برخی در شهر دمشق و برخی در قاهره و برخی در کربلا همراه جسد او نوشته اند و تا کنون چندین مرقد و زیارتگاه در آن اماکن به نام وی شهرت دارد. فرزندان وی را سادات حسینی نامند، چنانکه سیدان منسوب به برادرش حسن را سادات حسنی نامند. در ادبیات شیعی وی را به لقب شهید و سید الشهداء و خامس آل عبا و شبیر و سید شباب اهل الجنة خوانده اند. حسین بن علی در ادبیات قدیم فارسی نمونه ٔ شجاعت و پایداری و نشانه ٔ مظلومیت و بردباری و ایستادگی در برابر ظلم است :
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب .

ناصرخسرو.


ازین حور عین و قرین گشت پیدا
حسین و حسن شین و سین محمد.

ناصرخسرو.


حسین و حسن را شناسم حقیقت
به دو جهان گل و یاسمین محمد.

ناصرخسرو.


ز صد هزار خلف یک خلف بود چو حسین
که نفس احمد، بُختی ِّ رام او زیبد.

خاقانی .


لقب شبیر برای حسین بن علی (ع ) در اشعار زیر دیده میشود :
ای ناصبی اگر تو مقری بدین خویش
حیدر امام تست شبرآنگهی شبیر.

ناصرخسرو.


من با تو نیم که شرم دارم
از فاطمه و شبیر و شبر.

ناصرخسرو.


چگوئی بمحشر اگر پرسدت
بر آن عهدمحکم شبر یا شبیر.

ناصرخسرو.


از کلمات آن حضرت است : الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم . شیخ حسین ضیائی اشعاری منسوب به حسین بن علی را جمع کرده ، و خیابانی در دیوان المعصومین آنهارا چاپ کرده است . کتب زیر درباره ٔ زندگانی حسین (ع ) نگاشته شده است : «ابوالشهداء الحسین بن علی » از عباس محمود عقاد. و «حسین بن علی » از عمر ابوالنصر و «الحسین علیه السلام » از علی جلال حسینی . و پیش از ایشان «ماربین » فیلسوف آلمانی کتابی بنام «السیاسة الاسلامیة» در گزارش تفصیلی داستان شهادت سیدالشهداء حسین نگاشته که بزبانهای دیگر و از جمله عربی و فارسی ترجمه شده است . برای احوال وی تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر و تاریخ الخمیس ج 2 ص 297 و تاریخ یعقوبی ج 2 ص 216 و صفوةالصفوة ج 1 ص 321 و ذیل المذیل ص 19 و حسن الصحابة 87 وتهذیب ابن عساکر ج 4 ص 311 و خطط مبارک ج 5 ص 93 و مقاتل الطالبیین 54 و 67 دیده شود. و رجوع به دیوان خاقانی و دیوان ناصرخسرو ص 1، 3، 6، 8، 10، 12، 14، 21، 39، 87، 150، 158، 169، 192، 196، 295، 373، 464، 480، 2155، 10322 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان . 30هزارگزی جنوب زرند. 14هزارگزی خاوری زرند. رفسنجان . کوهستا...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) (محمدحسن خان ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . 10هزارگزی جنوب خاوری سبزواران . سه هزارگز...
حسین آباد.[ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان . یک هزارگزی جنوب زرند. سر راه فرعی زرند به کرمان . جلگه . معتد...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . 65هزارگزی شمال خاوری بندرعباس . دوهزارگزی جنوب راه فرعی...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان . هفتادهزارگزی شمال خاوری زرند. سر راه مالرو چترود به راور. کوهس...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . هشتادهزارگزی شمال باختری راور. 35هزارگزی شمال راه ف...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . هشتادهزارگزی باختر راور. شش هزارگزی جنوب راه فرعی کو...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان .50هزارگزی شمال باختری راور. کنار راه فرعی راور به کوه...
محمد حسین . [ م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلف تبریزی ، متخلص به برهان . از احوالات او به علت قلت منابع اطلاع جامعی در دست نیست ، اما...
مشهد حسین . [ م َ هََ دِ ح ُ س َ ] (اِخ ) رجوع به کربلاء شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.