حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالرحمان حصنی یا خصیبی ملقب به جمال الدین مقری نحوی شاعر. او راست : «الجوهر» در قرائت و دیوان شعر و جز آنها و در 963 هَ . ق . / 1556م . زنده بوده است . (کشف الظنون ) (معجم المؤلفین ) (هدیة العارفین ج 1 ص 318).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۳ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلیل (حاج میرزا...) رجوع حسین خلیلی شود.
حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خمیس . رجوع به حسین موصلی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خوجه . ادیب و نویسنده و مورخ و فقیه بود و در 1364 هَ . ق . درگذشت . او راست : خلاصة القول در سیرت رسول و جز آن ....
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن داودحلی . صاحب رجال معروف به ابن داود. اسماعیل پاشا در هدیة العارفین و محمدبن سلیمان تنکابنی در قصص العلما او...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن درة. رجوع به حسین حلی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن دعبل بن رزین بن سلیمان خزاعی شاعر معروف به ابن دعبل . (ذریعه ج 9ص 23). و دیوانش 200 ورقه بوده است . (ابن ال...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ )ابن دلدار علی هندی . رجوع به حسین نصیرآبادی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ذکرویه . رجوع به حسین بن زکرویه شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن رستم رومی . رجوع به حسین کفوی و حسین حسیبی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن رشید. رجوع به حسین نقوی شود.