حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مطیر اسدی بن مکمل مولای بنی اسد. احوال او در معجم الادباء ج 4 ص 97 و الموشح ص 230 و زرکلی و البیان و التبین جاحظ ج 2 ص 139 آمده است و در فهرست ابن الندیم گوید: اشعار وی نزدیک صد ورقه است .
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم جزائری . رجوع به حسین جزائری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن عبدالجبار مکنی به ابوالفتح معری و معروف به ابن ابی حصینه شاعر عرب ، در سروج در شعبان 457 هَ ....
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن محمدبن اسماعیل بن محمدبن جعفر الصادق ، دوازدهمین امام اسماعیلیه است .
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد خرقی . رجوع به حسین خرقی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الجصاص .رجوع به جصاص در همین لغت نامه و الجماهر ص 72 شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان ملقب به ناصرالدوله و مکنی به ابومحمد از ملوک حمدانی است . رجوع به حمدانیان و ناصرالدوله شود.
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن حمران رقی . ابوعلی اصفهانی ، حدیثهایی از وی آمده است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 277).
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن رواحه . رجوع به حسین حموی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سینا. رجوع به ابن سینا شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالعزیز فهری بلنسی . رجوع به ابوعلی حسین ... و حسین فهری شود.