حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مطیر اسدی بن مکمل مولای بنی اسد. احوال او در معجم الادباء ج 4 ص 97 و الموشح ص 230 و زرکلی و البیان و التبین جاحظ ج 2 ص 139 آمده است و در فهرست ابن الندیم گوید: اشعار وی نزدیک صد ورقه است .
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن هداب بن محمدبن ثابت دیری نوری منسوب به یکی از قرای حله ٔ سیفیه است و در 12 رجب 562 هَ . ق . درگذشت . نحوی ، ...
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن هارون بن جعفر. رجوع به حسین ضبی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲ. رجوع به حسین سوائی و حسین دهن الحضا شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن هشام معدل ابوعلی . درگذشته ٔ بعد از 280 هَ . ق . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 279).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن یاسین بن محمد. رجوع به حسین کاتب شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن ابراهیم بن یحیی . رجوع به حسن دیلمی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن عیاش قطان مکنی به ابوعبداﷲ. رجوع به قطان شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن یحیی متوی مکنی به ابوعبداﷲ است . رجوع به متوی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن یحیی بخاری مکنی به ابوعلی زندویستی . او راست : «متحیرلاالفاظ» و «روضةالعلماء».
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن یزید دینوری بستانبان . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 279).