حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مهران . ابومحمد. رجوع به ابومحمد حسین در همین لغت نامه و لباب الالباب چ اروپا ج 1 ص 25 شود. و در معجم الادباء ج 1 ص 413 دو فرزند وی را بنامهای احمدبن حسین متوفی 381 هَ . ق . و محمدبن حسین متوفی 358 هَ . ق . یاد کرده است .
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد صنعانی . رجوع به حسین مغربی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد طبری . رجوع به حسین حناطی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد طبیبی . رجوع به حسین طبیبی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد غسانی . رجوع به حسین جیانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد فیروزه . رجوع به حسین صدفی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد القبانی . رجوع به حسین قبانی و ابوعلی حسین شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد قرطبی . رجوع به حسین تجیبی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد قطان . رجوع به حسین قطان و ابوعبداﷲ حسین شود.
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن محمد کنتوری . رجوع به حسین کنتوری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد کوتاهی . رجوع به حسین قره چلبی شود.