حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ولیدبن نصر معروف به ابن عریف و مکنی به ابوالقاسم نحوی شاعر. از وطن به مشرق آمد و به مصر سکنی گزید و بر ابن رشیق تلمذ کرد پس به اندلس بازگشت و در 390 هَ . ق . 1000/ م . در طلیطه درگذشت . او راست : شرح کتاب جمل زجاج و کتاب الرد علی النحاس فی کتابه الکافی . (معجم المؤلفین از الوافی بالوفیات ج 11 ص 114) (معجم الادباء ج 10 ص 183) (بغیة الوعاة 237) (روضات 218) (کشف الظنون ) (هدیة العارفین ج 1 ص 306، 307).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد صنعانی . رجوع به حسین مغربی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد طبری . رجوع به حسین حناطی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد طبیبی . رجوع به حسین طبیبی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد غسانی . رجوع به حسین جیانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد فیروزه . رجوع به حسین صدفی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد القبانی . رجوع به حسین قبانی و ابوعلی حسین شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد قرطبی . رجوع به حسین تجیبی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد قطان . رجوع به حسین قطان و ابوعبداﷲ حسین شود.
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن محمد کنتوری . رجوع به حسین کنتوری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد کوتاهی . رجوع به حسین قره چلبی شود.