حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ولیدبن نصر معروف به ابن عریف و مکنی به ابوالقاسم نحوی شاعر. از وطن به مشرق آمد و به مصر سکنی گزید و بر ابن رشیق تلمذ کرد پس به اندلس بازگشت و در 390 هَ . ق . 1000/ م . در طلیطه درگذشت . او راست : شرح کتاب جمل زجاج و کتاب الرد علی النحاس فی کتابه الکافی . (معجم المؤلفین از الوافی بالوفیات ج 11 ص 114) (معجم الادباء ج 10 ص 183) (بغیة الوعاة 237) (روضات 218) (کشف الظنون ) (هدیة العارفین ج 1 ص 306، 307).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان . 30هزارگزی جنوب زرند. 14هزارگزی خاوری زرند. رفسنجان . کوهستا...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) (محمدحسن خان ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . 10هزارگزی جنوب خاوری سبزواران . سه هزارگز...
حسین آباد.[ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان . یک هزارگزی جنوب زرند. سر راه فرعی زرند به کرمان . جلگه . معتد...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . 65هزارگزی شمال خاوری بندرعباس . دوهزارگزی جنوب راه فرعی...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان . هفتادهزارگزی شمال خاوری زرند. سر راه مالرو چترود به راور. کوهس...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . هشتادهزارگزی شمال باختری راور. 35هزارگزی شمال راه ف...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . هشتادهزارگزی باختر راور. شش هزارگزی جنوب راه فرعی کو...
حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان .50هزارگزی شمال باختری راور. کنار راه فرعی راور به کوه...
محمد حسین . [ م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلف تبریزی ، متخلص به برهان . از احوالات او به علت قلت منابع اطلاع جامعی در دست نیست ، اما...
مشهد حسین . [ م َ هََ دِ ح ُ س َ ] (اِخ ) رجوع به کربلاء شود.