اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حش

نویسه گردانی: ḤŠ
حش . [ ح ُش ش ] (ع اِ) بچه ٔ مرده در شکم مادر. بچه که درشکم مادر خشک شود و بمیرد. || بستان . || جای قضای حاجت بیرون شهر. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شوریده هش . [ دَ / دِ هَُ ](ص مرکب ) شوریده عقل . شوریده مغز. معتوه . دارای شوریدگی هوش یا اختلال حواس . (یادداشت مؤلف ) : برادرکش و بدتن و شا...
هش داشتن . [ هَُ ت َ ] (مص مرکب ) متوجه و ملتفت بودن . (یادداشت مؤلف ). مراقب و مواظب بودن : همانجا که بینیش بر جای کش نگر تا بداری بدین ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.