حصین
نویسه گردانی:
ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن الحارث بن المطلب بن عبدمناف .صحابیست و او با دو برادر خود عبیده و طفیل درک غزوه ٔ بدر کردند و عبیده در آن غزوه بشهادت رسید و حصین سپس در رکاب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ با معاویه [ صفین ] شرکت جست . (الاصابة ج 2 ص 18).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیداﷲ بغدادی . رجوع به ابن شبل شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عفیر انصاری . محدث اصفهانی ساکن بغداد. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 281).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زعفرانی اصفهانی بندار شهر و محدث بود و در369 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 283).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن حسین . پدرش صاحب مدارک است وخودش حاشیه بر الفیه ٔ شهید دارد. (ذریعه ج 6 ص 22).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل . مکنی به ابوالقاسم است .
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قاسم بن علی بن محمدبن احمدبن ابراهیم طباطبا. نسابه ٔ معروف به امام زاهد. او راست : تهذیب الانساب و «ج...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن متویه اصفهانی . محدث است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 282).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفضل اصفهانی . رجوع به راغب اصفهانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد اصفهانی . رجوع به حسین خوانساری و حسین زعفرانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد بارع . رجوع به حسین بارع شود.