حصین
نویسه گردانی:
ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن حر. از عاملان خالدبن ولید بود در نواحی حیره . طبری از سیف او را نقل کرده است . (الاصابة ج 2 ص 18) (البیان و التبیین ج 2 ص 172) (تاریخ سیستان ص 19).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۹ ثانیه
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) عنبری . ابن عبداﷲ مولای فیروزی ، حصین خارجی است که مدتها با حجاج بجنگید. (تاریخ سیستان ص 19) (البیان و التبیین ج ...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) کلابی . ابن عمروبن معاویةبن عمربن کلاب . (عیون الاخبار ج 1 ص 181 و 182).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) همدانی . از قوم خود فرار کرده به بنی سلیم پیوست . پس از آنکه ایشان خواستند او را به قوم خود برگردانند از آنجا نیز فر...
ربیعةبن حصین . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ح ُ ص َ ] (اِخ ) همان حصین بن ربیعة است و مقلوب گردیده است . رجوع به حصین بن ۞ ربیعة و الاصابة ج 1 قسم 4 و ...
ابوجبیرةبن حصین . [ اَ ج ُ ب َ رَ ت ِ ن ِ ح ُ ص َ ] (اِخ ) صحابیست .
حسین . [ ح َ ] (ع ص ) صاحب جمال . حَسَن .
حسین . [ ح ُ س َ ] (ع ص مصغر) مصغر حسن . صاحب جمال . خوب . نیکو. خوبک . || آهنگی از موسیقی .
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 53500گزی بطرف شمال شرق غوربند مربوط حکومت اعلی پروان که بین 68 درجه و 59 دقیقه و 24 ثانیه ٔ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن حمزه بن خلیل . شرحی بر قصیده ٔ ابن سینا در نفس و روح و «اللاَّلی » و «غایةالامانی » در شرح تصریف عزی ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد. رجوع به حسین نطنزی شود.