اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حصین

نویسه گردانی: ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن سیرة پیغمبر را درک کرده و به کوفه فرودآمده است . (الاصابة ج 2 ص 62).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن عبیداﷲ مکنی به ابوعلی و ملقب به عمیدالدوله وزیر مقتدرباﷲ عباسی بود و پدر اوقاسم لقب ولی الدوله داشت ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قاسم طبری مکنی به ابوعلی . متوفی 350 هَ . ق . او راست :الافصاح در شرح مختصر مزنی و جز آن . (کشف الظنون ).
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن قاسم عیانی . رجوع به حسین عیانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قاسم یمنی . رجوع به حسین یمنی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قاسم کاتب . رجوع به حسین کاتب و ابوعبداﷲ کاتب شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قاضی عسکر علوی معروف به ابی الرکب و ابن ابی الرکب . وی پسر محمدبن حسین بن حسن بن زیدبن حسین خطیب شاعر بود....
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قاوان . رجوع به حسین بن شهاب الدین گیلانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن قحطبه حلبی . محدث است . (تاریخ گزیده صص 287-293).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن کرنیب . رجوع به حسین بن اسحاق بن ابراهیم شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن کمال الدین بن محمدبن حسین بن محمدبن حمزه معروف به ابن النقیب شاعر. متولد 1031 هَ . ق . / 1622م . و متوفی 1072...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.