اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حصین

نویسه گردانی: ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مالک بن ابی عوف بجلی . سرداربجلیان در جنگ قادسیه بود. (الاصابة ج 2 ص 20 و 62).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن حذیفة فزاری . ممدوح زهیربن ابی سلمی مزنی بوده است . (حاشیه ٔ البیان و التبیین ج 1 ص 104).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن حر. از عاملان خالدبن ولید بود در نواحی حیره . طبری از سیف او را نقل کرده است . (الاصابة ج 2 ص 18) (البیان و الت...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن حسان بن شریک فزاری . از مخضرمین است . (الاصابة ج 2 ص 62).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن الحمام الانصاری ، مکنی به ابی معیه شاعر. صحابیست . و او را یکی از سه تن اشعر مقلین جاهلیت شمرده اند. (الاصابة ج ...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عامربن الازد الاحمسی ، مکنی به ابی ارطاة. صحابیست و بکنیت مشهور است . (الاصابة ج 2 ص 79).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن سیرة پیغمبر را درک کرده و به کوفه فرودآمده است . (الاصابة ج 2 ص 62).
حصین . [ ح ُص َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان السلیمی ، مکنی به ابی هذیل . محدث است و تابعی است ، وفات او به سال 135 هَ . ق . بود در سن نود و سه ...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عبید الخزاعی . صحابیست و او پدر عمران بن الحصین صحابی باشد و بعضی در صحابی بودن ابن عبید شک کرده اند. (الاصابة...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عوف البجلی ، مکنی به ابی حازم . صحابیست . (الاصابة ج 2 ص 20).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عوف الخثعمی . صحابیست . (الاصابة ج 2 ص 20).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۴۹ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.