حصین
نویسه گردانی:
ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن نمیر انصاری . ابن حجر نام وی را از ابن اسحاق در مغازی نقل کرده و سپس شخص دیگری را با تردید بهمین نام یاد کرده است . (الاصابة ج 2 ص 21 و 22) (امتاع الاسماع ص 479) (تاریخ گزیده ص 162 و 223 و 261) (عقدالفرید ج 3 ص 342 و ج 4 ص 246 وج 5 ص 151 و 156) (حبیب السیر و القصص ص 299 و 311).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالسلام شاعر عرب . رجوع به جمل و ابوعبداﷲ شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز فهری . رجوع به ابن ابوالاحوص و حسین شالوسی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالعلام رفاعی . رجوع به حسین صیادی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالعلی . رجوع به حسین تبریزی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر. رجوع به حسین کوکبانی و حسین صنعانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم جزائری . رجوع به حسین جزائری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن عبدالجبار مکنی به ابوالفتح معری و معروف به ابن ابی حصینه شاعر عرب ، در سروج در شعبان 457 هَ ....
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن محمدبن اسماعیل بن محمدبن جعفر الصادق ، دوازدهمین امام اسماعیلیه است .
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد خرقی . رجوع به حسین خرقی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الجصاص .رجوع به جصاص در همین لغت نامه و الجماهر ص 72 شود.