اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حصین

نویسه گردانی: ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) همدانی . از قوم خود فرار کرده به بنی سلیم پیوست . پس از آنکه ایشان خواستند او را به قوم خود برگردانند از آنجا نیز فرار کرد. (الاصابة ج 2 ص 62).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن قیس بن قنان متی . پس از پدر خود قیس که کاتب هشام بن عبدالملک بن مروان بود نزد هشام شغل پدر داشت و پس از وی...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مالک بن ابی عوف بجلی . سرداربجلیان در جنگ قادسیه بود. (الاصابة ج 2 ص 20 و 62).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مخارق . از علمای شیعه است . او راست : کتاب التفسیر و کتاب جامعالعلم . (ابن الندیم ).
حصین . [ ح ُص َ ] (اِخ ) ابن محصن انصاری . ابن حجر سه تن بدین نام از صحابه و انصار پیغمبر شمرده با اختلاف اندک یکی را محصن بن نعمان و دی...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مروان جشمی . از وافدین بر پیغمبر بوده است . (الاصابة ج 2 ص 21).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مشمت التمیمی . صحابیست . و او تمام ملک خویش بصدقه داد و حضرت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه مقداری زمین بدو بخشید. ...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن معلی بن ربیعة عقیلی . صحابی است . (الاصابة ج 2 ص 21).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن منذربن وعلةالرقاشی ، مکنی به ابوعبداﷲ محمد و بعضی گفته اند ابوساسان محدث است . رجوع به احوال رودکی ص 127 و ال...
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن منذر. از بنی زهل بن ثعلبة. وی به روز صفین حامل لواء بود و در آن جنگ کشته شد. (الانساب ).
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن نضلة الاسدی . صحابیست و رسول اکرم صلوات اﷲ علیه او را نامه ای فرستاده است . (الاصابة ج 2 ص 21) (عقدالفرید ج 3 ص 3...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۴۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.