اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حطم

نویسه گردانی: ḤṬM
حطم . [ ح َ ] (ع مص ) شکستن . (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء) (دهار) (زوزنی ). شکستن یا خاص است به شکستن چیزی خشک . (منتهی الارب ). || شکسته شدن ستور از پیری . (تاج المصادر بیهقی ). پیر شدن چهارپای . (دهار): حطم دابة؛ کلان سال شدن ستور و ضعیف گردیدن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هتم . [ هَُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَهتَم و هَتماء. (اقرب الموارد). رجوع به اَهتَم و هَتماء شود.
هتم آباد. [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قهاب بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در18 هزارگزی خاور اصفهان و 3 هزارگزی شمال شوسه ٔ اصفهان به...
این واژه پارسی ـ عربی است و پارسی آن اینهاست: یَواکِم، بوئیت (اوستایی) ژوئیت (اوستایی: چوئیت) اَپیگومان، ایوَر (پهلوی) یَستیام (سنسکریت: یَتسَتیَم...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.