حکماً
نویسه گردانی:
ḤKMA
حکماً. [ ح ُ مَن ْ ] (ع ق ) در حکم .
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حکما. [ ح ُ ک َ ] (ع اِ) حکماء. ج ِ حکیم .(دهار). حکیمان . فیلسوفان . ارباب معقول : حکمای بزرگتر که در قدیم بوده اند چنین گفته اند که ازوحی ...
حکماء. [ ح ُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ حکیم . || فیلسوفان . کندایان . || طبیبان . || شاعران . || هم الذین یکون قولهم و فعلهم موافقاً للسنة. (تعری...
حکماً. (حُ مَ نْ) [ ع . ] (ق .) ظاهراً، به احتمال قوی. فرهنگ فارسی معین.
طبقات حکما. [ طَ ب َ ت ِ ح ُ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سهروردی در حکمت اشراق طبقات حکما را بدینسان بیان کرده است : و ایشان را طبقاتی اس...