اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حلم

نویسه گردانی: ḤLM
حلم . [ ح ُ ] (ع اِ) خواب که دیده شود. رؤیا. ج ، احلام .(از منتهی الارب ). خواب . (ترجمان عادل ) :
این جهان را که بصورت قائم است
گفت پیغمبر که حلم نائم است .

مولوی .


|| (مص ) خواب دیدن . || محتلم شدن . || جماع کردن در خواب . || دیدن برای کسی خواب . || دور کردن از بعیر حلم را که کنه بزرگ باشد. (منتهی الارب )(آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هلم . [ هَُ ل ُ ] (ع اِ) آهوان کوهی . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
هَلُمَّ جراً: همچنین
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.