اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حما

نویسه گردانی: ḤMA
حما. [ ح َ ] (ع اِ) بر وزن قفا، خویشاوند شوی و زوجه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
همع. [ هََ م َ / هََ ] (ع مص ) فرودویدن اشک . (آنندراج ) (اقرب الموارد).
پر هما. [ پ َرْ رَ / رِ هَُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلغی که از پرهای بعضی مرغان سازند اتاقه یا اتاغه نیز گویند. (غیاث اللغات ). قدما چون ...
چال هما. [ هَُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک که در 15 هزارگزی جنوب باختر آستانه واقع شده ، دامنه و سردسی...
زرین هما. [ زَرْ ری هَُ ] (اِ مرکب ) آفتاب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زرین همای : زرین همای چتر سفید است بال توبی بال چون حواصل گرگین چه ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.