اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمامة

نویسه گردانی: ḤMAM
حمامة. [ ح َ م َ] (ع ص ، اِ) یکی حمام . و آن کبوتر و هر مرغ طوق دار است و مذکر و مؤنث در حمامه یکسان است مانند حیة. رجوع به حمام شود. || میانه ٔ سینه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زن جمیله . (منتهی الارب ). زن قشنگ و زیبا. (از اقرب الموارد). || برگزیده از شتران و گوسپندان . (منتهی الارب ). خیار مال . (از اقرب الموارد). || پینه ٔسینه ٔ شتر. (منتهی الارب ). سعدانه ٔ شتر. (از اقرب الموارد). || ساحت پاکیزه ٔ کوشک . (منتهی الارب ). ساحت پاکیزه ٔ قصر. (از اقرب الموارد). || چرخ دلو. || حلقه ٔ در. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || و الحمامة من الفرس ؛القص . (منتهی الارب ). قص الفرس . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حمامه . [ ] (اِخ ) نام یک قصبه و اسکله ای است در ساحل شرقی تونس و 3000 تن نفوس دارد. روغن زیتون و گندم از این محل صادر میشود. یک سور...
همامة. [ هََ م َ ] (ع مص ) پیر شدن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به همومة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.