حمید
نویسه گردانی:
ḤMYD
حمید. [ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه . ناحیه ای است کوهستانی معتدل و مالاریائی . دارای 408 تن سکنه میباشد. از قوریچای مشروب میشود. محصولات آن غلات ، چغندر، کشمش ، بادام و زردآلو. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
بنه حمید. [ ب ُ ن َ ح َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر است . دارای 200 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6...
قلعه حمید. [ ق َ ع َ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جایزان بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 53هزارگزی جنوب خاوری رام هرمز و 3هزارگزی خاور...
حمید عنایت (۱۳۶۱-۱۳۱۱)، استاد علوم سیاسی و مترجم حوزهٔ فلسفهٔ سیاسی متولد تهران میباشد. وی مدرک کارشناسی را از دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهر...
حمید دباشی، منتقد سیاسی، جامعهشناس، متخصص در زمینه فرهنگ و پژوهشهای اسلامی و استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا، رئیس دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیا و نی...
حمید عنایت (زادهٔ هشتم شهریور ۱۳۱۱[۳] در تهران – درگذشتهٔ سوم مرداد ۱۳۶۱ خورشیدی)، پژوهشگر و مترجم حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی بود. محتویات ۱ زندگی ...
بستان حمید. [ ب ُ ن ِ ح َ] (اِخ ) باغ معروفی به بغداد در قرن چهارم هَ . ق . بوده است رجوع به اخبارالراضی چ 1935 م . ص 218 شود.
اصرم بن حمید. [ اَ رَ م ِ ن ِ ح َ ] (اِخ ) از شاعران عرب بود و در عقدالفرید این ابیات از وی نقل شده است :رشحت حمدی حتی اننی رجل کلی بکل ث...
طین صوفی حمید. [ ن ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاکیست سفید و خوشبو که ازبلاد شیروان از بقعه ٔ صوفی حمید آرند. نگاه داشتن او مانع گزیدن ما...
خاک صوفی حمید. [ ک ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاکی است سفید و خوشبو که از بلاد شیروان از بقعه ٔ صوفی حمید آرند و نگاه داشتن او مانع گز...