اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمید

نویسه گردانی: ḤMYD
حمید. [ ] (اِخ ) ابن ثوربن عبداﷲبن حزن بن عامربن ابی ربیعةبن نهبک بن هلال الهلالی ، مکنی به ابوالمثنی . از شاعران مخضرمین و از مشاهیر صحابه است که جاهلیت و اسلام ادراک کرد و گفته اند پیغمبر(ص ) را بدید. ابن منده گفت : چون حمید اسلام آورد بسوی پیغمبر شد و اشعاری انشاد کرد که مطلع آن اینست :
اصبح قلبی من سلیمی مقصدا
ان خطاء منها و ان تعمدا.
حمید در خلافت عثمان درگذشت . (معجم الادباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
بنه حمید. [ ب ُ ن َ ح َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر است . دارای 200 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6...
قلعه حمید. [ ق َ ع َ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جایزان بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 53هزارگزی جنوب خاوری رام هرمز و 3هزارگزی خاور...
حمید عنایت (۱۳۶۱-۱۳۱۱)، استاد علوم سیاسی و مترجم حوزهٔ فلسفهٔ سیاسی متولد تهران می‌باشد. وی مدرک کارشناسی را از دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهر...
حمید دباشی، منتقد سیاسی، جامعه‌شناس، متخصص در زمینه فرهنگ و پژوهش‌های اسلامی و استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا، رئیس دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیا و نی...
حمید عنایت (زادهٔ هشتم شهریور ۱۳۱۱[۳] در تهران – درگذشتهٔ سوم مرداد ۱۳۶۱ خورشیدی)، پژوهشگر و مترجم حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی بود. محتویات ۱ زندگی ...
بستان حمید. [ ب ُ ن ِ ح َ] (اِخ ) باغ معروفی به بغداد در قرن چهارم هَ . ق . بوده است رجوع به اخبارالراضی چ 1935 م . ص 218 شود.
اصرم بن حمید. [ اَ رَ م ِ ن ِ ح َ ] (اِخ ) از شاعران عرب بود و در عقدالفرید این ابیات از وی نقل شده است :رشحت حمدی حتی اننی رجل کلی بکل ث...
طین صوفی حمید. [ ن ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاکیست سفید و خوشبو که ازبلاد شیروان از بقعه ٔ صوفی حمید آرند. نگاه داشتن او مانع گزیدن ما...
خاک صوفی حمید. [ ک ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاکی است سفید و خوشبو که از بلاد شیروان از بقعه ٔ صوفی حمید آرند و نگاه داشتن او مانع گز...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.